مارشال وبلاگیست که فقط و فقط برای شادی و سرگرمی ساخته و اپ میشه.
همیشه شاد باشید تا دنیا به روتون بخنده.
مطمئن باشید غم و اندوه و نا امیدی هیچ دردی رو برای شما تسکین نمیده.پس بخند.
مارشال به معنای سردار و سپهدار می باشد.
biomarshal@mihanmail.ir
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!
چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت.
پانصد سال پس از خلقت آدم:
با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار بلند داد می زنی : هاکومبا زانومبا(یعنی من موقع زنمه)بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی جلوت نشسته اند و می گن:از خودت غار داری؟دایناسور آخرین مدل داری؟بلدی کروکدیل شکار کنی؟خدمت جنگ علیه قبیله ادم خوارها رو انجام دادی؟بعد عروس خانم که اون هم از این دامنای چین چینی پوشیده با ظرفی که از جمجمه سر بچه دایناسور ساخته شده برات چای میاره و تو می ریزی روی خودت.
دو هزار و پانصد سال بعد از خلقت آدم: انسان تازه کشاورزی را آموخته.وقتی داری توی مزرعه به عنوان شخم زدن زمین عمل می کنی با دیدن یه دختر متوجه میشی که باید ازدواج کنی.برای همین با مقدار زیادی گندم به مزرعه پدر دختره میری .اونجا از تو می پرسند:جز خوت که اومدی خواستگاری چند تا خر دیگه داری؟چند متر زمین داری؟چند تا خوشه گندم برداشت می کنی؟ آیا خدمت در لشگر پادشاه رو به انجام رسانده ای؟
بعد عروس خانم با کوزه چای وارد میشه و شما هم واسه اینکه نشون بدی خیلی هول شدید تمام کوزه رو روی سرتون خالی می کنید.
ده سال قبل: شما پس از اتمام خدمت مقدس سربازی به این نتیجه می رسید که باید ازدواج کنید و از مادرتان می خواهید که دختری را برایتان انتخاب کند.در اینجا اصلا نیازی نیست که شما دختر را بشناسید چون پس از ازدواج به اندازه کافی فرصت برای شناخت وجود دارد.در ضمن سنت چای ریزون کماکان پا بر جاست.
هم اکنون: به دلیل پیشرفت تکنولوژی در حال حاضر شما به آخرین نسخه یاهو مسنجر احتیاج دارید.البته از"ام اس ان" یا "آی سی کیو"هم می توانید استفاده کنید ولی انها آیکنهای لازم برای خواستگاری را دارا نمی باشند . پس از نصب یاهو مسنجر به یک روم شلوغ رفته هر اسمی که به نظرتان زیباست "اد" می کنید و با استفاده از آیکنهای مربوطه خواستگاری را انجام می دهید . البته یاهو قول داده که نسخه جدید دارای امکانات ازدواج و زندگی مشترک نیز باشد.
فراری افسانه ای مدل GTO 250 در حراجی لندن به قیمت ۲۸٫۷ میلیون دلار فروخته شد.و بدین ترتیب گرانتریناتومبیلجهان نام گرفت.این اتومبیل یکی از زیباترین و مشهور تریناتومبیل های جهان و ساخت کارخانه فراری ایتالیا میباشد.
تنها ۳۹ مدل از این فراری افسانه ای در بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ ساخته شد و جالب است بدانید از اتومبیل هایی با این کلاس(اسپرت) بیشتر از ۱۰۰ عدد ساخته نمیشد،همچنین بسیاری از کارشناسان نیز پذیرفته اند که این مدل یکی از بهترین مدل های همیشگی فراری میباشد.قبل از این حراجی همگان بر ارزش ۱۹/۵ میلیون دلاری این اتومبیل اتفاق نظر داشتند که پس از این حراجی،این فراری ارزش واقعی خود را نشان داد.
خریدار این فراری یک انگلستانی ناشناس میباشد. او تنها کسی ست که میتواند از این به بعد سوار این فراری افسانه شود و چرخ های آن را به حرکت در آورد.
این اتومبیل با یک موتور ۱۲ سیلندری ۳ لیتری ساخته شده و بیشتر از ۳۰۰ اسب بخار قدرت دارد و دارای سرعت ۲۸۳ کیلومتر بر ساعت میباشد.همچنین دارای شتاب ۰ تا ۱۰۰ در ۵٫۴ ثانیه میباشد.برخی از مدل های آن نیاز ۴ لیتری بودند.
رکورد قبلی گران تریناتومبیلجهان متعلق بود به یک فراری مدل California Spyder که در حراجی دوسالانه Ferrari Leggenda e Passione در شهر مارانلو در ایتالیا به قیمت ۱۰/۸ میلیون دلار به یک تولید کننده برنامه های رادیویی و تلویزیونی انگلستانی به نام کریس ایوانس فروخته شد.
وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …
وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.
از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.
به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..
وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.
همیشه آب را با بطری سر بکشید.
وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.
وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..
همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..
خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..
وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..
او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست .
این مطلب فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد،لطفا این روشها را به کار نبرید و یا سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..
تفاوت آموزگار: راندا، لطفا فرق بین به اندازه و به قدرکافی را شرح بده.
راندا: اگر مادرم به من شیرینی بدهد به اندازه میدهد، اما اگر خودم بردارم به قدر کافی برمیدارم!
دیکته آموزگار: رونالد، دیکتهات خیلی بهتر شده است. تا این جا فقط سه حرف را غلط نوشتهای.
رونالد: متشکرم آقا!
- خواهش میکنم. خوب حالا برویم سراغ لغت بعدی!
پدر جغرافیدان! پسر: من نمیدانستم هیمالیا کجاست و معلممان خیلی از دستم عصبانی شد.
پدر: خوب عزیزم دفعه دیگر محل هر چه را که یک جایی مخفی میکنی، به خاطر بسپار.